اندیشکده معرفت

مرکز شناخت، مشاوره و بررسی اطلاعات روز

اندیشکده معرفت

مرکز شناخت، مشاوره و بررسی اطلاعات روز

سلام خوش آمدید

نوشته : سعید رهنما

نقد : دکتر م. نیلی

دکترین شوک

مطلبی با عنوان دکترین شوک را مدتی پیش نوشته بودم، استاد عزیزم جناب آقای نیلی عزیز مطلبی را بر نقد من نوشته اند که پیشنهاد می کنم حتما بخوانید. ابتدا مطلب من را با عنوان نقد دکترین شوک در لینک زیر بخوانید : 

 

نقد دکترین شوک

 

نقد :

اصولا نقد از جوانب مختلف و با توجه به نگاه متفاوت اشخاص صورت می گیرد و همین تفاوت نگاه ها است که نقد را شیرین و کارساز می کند. نقدی که سعید نوشته شاید قبل از تمام کردن کامل کتاب بوده و یا در حین اتمام کتاب تلاش کرده با مفاهیم موجود در آن بیشتر آشنا شود، ممکن است از کسی پرسیده و یا برای دریافت جواب هایش جستجو کرده، به هر طریق بعضی از نکات آن هوشمندانه است و پشت آن نگاه وسیعی وجود دارد، این را من می پسندم. نکته ای که در نظر گرفته نشده این است که اصولا این کتاب بر مبنای برداشت و دانش نویسنده آن نوشته شده و به نظرم اشتباه است.

 

کتاب «دکترین شوک»، کتابی است که قواعد حاکم بر نظام اقتصاد آزاد را مترادف با تجویزهای مکتب شیکاگو و آن را هم متناظر با دیکتاتوری و استبداد معرفی می کند! این کتاب به‌طور ویژه، میلتون فریدمن را به عنوان تاثیرگذارترین اقتصاددان نیمه دوم قرن بیستم از نظر شکل‌دهی به افکار و سیاست‌های چندین رئیس‌جمهور امریکا، نخست‌وزیران بریتانیا، الیگارشی روسیه، وزرای دارایی لهستان، دیکتاتورهای جهان سوم، دبیرکل های حزب کمونیست چین، روسای صندوق بین‌المللی پول و سه رئیس پیشین بانک مرکزی امریکا، معرفی می‌کند.

«درحالی که مدل اقتصادی میلتون فریدمن تحت شرایط دموکراتیک به‌صورت نیم‌بند ممکن است تحمیل شود، پیاده کردن این مدل به‌طور کامل و به شکل موردنظر، نیازمند شرایط استبدادی است». (ص ۲۸) 

البته نویسنده توضیح نمی‌دهد که امریکا و بریتانیا استبدادی‌اند یا دموکراسی؟! (چیزی که سعید اصلا به آن توجه نکرده بود)

بنابراین، نویسنده اولا، ارتباطی ساده و مستقیم از جنس تطبیق با درجه بالا میان اقتصاد آزاد، نولیبرالیسم، مکتب شیکاگو، میلتون فریدمن و استبداد و خشونت برداشت و گزارش میکند و ثانیا، میلتون فریدمن را در حد یک اثرگذار «جادویی» بر افکار سیاست‌مداران جهان اعم از توسعه‌یافته و در حال توسعه و در حال گذار برای یک دوره ۴۰ساله معرفی می‌کند! 

نویسنده کتاب، عملکرد اقتصاد جهان در همه مناطق جغرافیایی از امریکا و اروپا، آسیای جنوب‌شرقی و امریکای لاتین را مخرب و ویرانگر معرفی و تنها چند کشور خاص مانند ونزوئلا، بولیوی و کوبا را که به‌عنوان الگوی رقیب نظام سرمایه داری جهانی و موفق از دید وی معرفی شده‌اند مستثنا می‌سازد (ص ۶۴۷). نویسنده به تفصیل تاسیس تعاونی‌های متعدد با بیش از ۷۰۰ هزار کارمند را در نتیجه سیاست‌های چاوز می‌ستاید. 

او الگویی نوین و امیدبخش را در قالب جملات زیر معرفی میکند: «بولیوی گاز را به قیمت ثابت و ارزان و ونزوئلا نفت یارانه ای را به کشورهای فقیر داده و مهارت! و دانش فنی! خود را در توسعه منابع نفتی با دیگران تقسیم می کند! و کوبا ضمن آموزش دانشجویان کشورهای دیگر در دانشکده های پزشکی خود، هزاران پزشک را برای درمان رایگان به سراسر قاره اعزام می کند». (ص ۶۴۸) 

و در ادامه این گونه نتیجه می گیرد: «این یکپارچگی به آن معناست که چنانچه کشوری با کسری مالی روبه رو شود ناگزیر نخواهد بود که به سوی «صندوق بین المللی پول» دست نیاز دراز کند» (همان). و در ادامه: «به لطف قیمت گران نفت، ونزوئلا به عنوان وام‌دهنده به کشورهای در حال توسعه در صحنه ظاهر شده است که امکان می‌دهد تا کشورهای در حال توسعه دیگر به واشنگتن نیازی نداشته باشند»! 

این جملات و عبارات و مجموعه مطالب کتاب، برای کسی که در یک کشور بالای ۲۰هزار دلار درآمد سرانه زندگی می کند و در ایام استراحت، به مطالعه‌ای متفاوت و متنوع نیاز دارد می‌تواند جالب باشد اما ترجمه و عرضه آن به جامعه‌ای که از اغتشاش فکری رنج می‌برد تعجب آور است. 

تحصیل کردگان ما، معنی عباراتی را که در قالب تجربه تاسیس تعاونی‌ها، عرضه ارزان نفت به کشورهای دیگر به عنوان وام (آن هم به عنوان جایگزین منابع بین‌المللی که نشان از عدم‌ آگاهی مطلق نویسنده از آمار و ارقام عملکرد اقتصادی جهان دارد) و کیفیت اداره جوامعی مانند ونزوئلا و بولیوی در شرایط حاضر را به‌خوبی درک می‌کنند که نیازی به توضیح بیشتر نیست. (نکته بسیار مهمی که سعید زیرکانه آن را بازگو کرده است)

نویسنده کتاب، الگوی زیر را به‌عنوان شرایط مطلوب بیان می‌دارد که باز هم ارزیابی آن از نظر صحت و دقت بی‌نیاز از توضیح بیشتر است: «ملی کردن بخش‌های اساسی اقتصاد (بخوانید اصل ۴۴ قانون اساسی- اضافه شده از سوی اینجانب)، اصلاحات ارضی، سرمایه‌گذاری های عمده و جدید در عرصه‌های آموزش، پرورش، مبارزه با بیسوادی و...». 

کتاب در پیدا کردن الگویی مناسب از آنچه می‌گوید چنین ابراز می‌دارد: «در بسیاری از مناطق از اسکاندیناوی گرفته تا... «تعاونی» موفق و تاریخی در منطقه امیلیارومانیا در ایتالیا، به خوبی کار کرده و موفق بوده است». 

حضور بازار اما همراه با ملی کردن بانک ها و معادن، هزینه کردن درآمدهای دولتی برای ایجاد محله‌های راحت و ساخت مدارسی آبرومند بود. به نظر می رسد سطح درک و آگاهی در خوانندگان به اندازه ای باشد که توضیح اضافه‌ای را در ارزیابی مطالب غیرضروری سازد. در پایان باید اذعان کنم، در مقایسه با قدرت استدلال و منطق نویسنده کتاب، توانایی و مزیت روشنفکران با گرایش چپ داخلی در مقایسه با میزان استحکام استدلال‌های نویسنده کتاب، به طور نسبی بسیار امیدوارکننده به‌نظر می رسد. زیرا آنها حداقل از این مراحل عبور کرده‌اند و می‌دانند این گونه نیست که هر کس از اقتصاد آزاد حرف زد مطیع فریدمن است یا آن که میزان هم سازی و هم خوانی اقتصاد بازار و دموکراسی چگونه است.

 

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی
اندیشکده معرفت

اندیشکده معرفت مرکزی تحقیقاتی جهت مشاوره و بررسی اطلاعات روز می باشد. فعالیت های اندیشکده معرفت انجام مطالعات سفارشی، پژوهش های بین رشته ای، مطالعات استراتژیک، تدوین برنامه، آینده پژوهی، برگزاری دوره های آموزشی، مشاوره اقتصادی و ... می باشد.